خودمحوری یکی از اشتباهات بزرگ رهبری است که باعث میشود تا برآورده کردن خواستههای شخصی، به اهداف اصلی تیم ارجحیت پیدا کند
رهبرانی که در دامهای خودمحوری اسیر میشوند، طرح و نقشههای شخصیشان را به اهداف دیگران ترجیح میدهند. آنها بیشازحد نگرانند که چه تصویری در ذهن دیگران بهجا میگذارند و بهقدری مجذوب خودشان هستند که نمیتوانند اهداف بزرگتر را درک کنند.
در واقع، ۵ تلهی خودمحوری وجود دارد که باعث لغزش رهبران میشود، سرعت عملکردشان را پایین میآورد و حتی گاهی باعث میشود که آنها کل اهداف و دستور کارشان را تغییر بدهند.
۱- تلهی توهم:خودمحوری واقعبینی را از بین برده و فرد را دچار توهم کرده و به درکی سطحی و ناقص از واقعیت میرسد، که نتیجه آن تصمیمگیریهای ضعیف و بیمار است.
۲- تلهخودستایی:خودمحوری، تدابیر و تاکتیکهای مؤثر را از بین میبرد. هنگامیکه رهبران بیشازحد به خودشان مطمئن هستند و اعتمادبهنفس کاذبی دارند، به گزافهگویی روی میآورند. رهبران واقع گرا یا پراگماتیک نه از احساسات دیگران سوءاستفاده میکنند و نه ثبات شخصیتی خود را از دست میدهند.
۳- تله برنده شدن: خودمحوری،چهرهی اهداف واقعی را تخریب میکند. رهبرانی که میخواهند همیشه پیروز میدان باشند، بجای طراحی سناریوهای «برد-برد» موفقیتها و پیروزیهای کوتاهمدت را جستجو میکنند و در نهایت، بازی را میبازند.
۴- تلهی رنجش: خودمحوری، چرخهی درگیریهای بیپایان را پایهگذاری میکند رهبرانی که بر مبنای خودمحوری پیش میروند، افرادشان دچار رنج کرده و گمراه میکنند.
۵- تلهخودشیفتگی: خودمحوری ،شدت خودنمایی را افزایش میدهد. رهبران خویشتن محور، بهدروغ خودشان را به دیگران علاقهمند نشان میدهند و با ریاکاری به دیگران نزدیک میشوند. آنها نیازهای فردی خود را میشناسند و سعی میکنند به هر قیمتی، راهی برای پوشش ضعفهای شخصیتیشان بیابند.
*نتیجه گیری:* رهبران واقعبین و منطقی بر اساس دو اصل مهم کار میکنند: اجرای صحیح امور و تکمیل کارها با و بوسیله دیگران. این اصول ،خودمحوری آنها را کنترل میکند. اگر رهبران لذات کوتاهمدتشان را به همهچیز ترجیح بدهند، تواناییشان را برای ارزیابی واقعیات دنیای اطراف از دست میدهند و با یک چهارچوب فکری غلط و متوهم به مسائل نگاه میکنند.