اگر مدیران دولت به جای تلاش برای ارزان کردن تولید صنعتی، هیچکاری نمیکردند چه اتفاقی رخ میداد؟
مثلا اگر خبری از وام و زمین و مواد اولیه ارزان نبود و جز ثبات اقتصاد کلان یا روابط خارجی باز چیزی محرک سرمایهگذاری نبود، آنگاه بخش صنعت ایران با چه کیفیتی و در چه مقیاسی به منصه ظهور میرسید؟
حتی در مقام خیالپردازی هم این سوال ارزش بالایی دارد. تزریق میلیاردها دلار منابع بانکی، محدود کردن تجارت آزاد با صدها تعرفه در کنار ممنوعیت ورود چند صد قلم کالا منجر به ارتقای کیفیت محصولات ساخت داخل نشده است.
در ذهن اما میتوان تصور کرد اگر فضای اقتصاد با انبوهی از مکانیسمهای قانونی محدود نمیشد و بازیگران بهصورت طبیعی اقدام به سرمایهگذاری میکردند، اقتصاد ایران نیز میتوانست امروز از موهبت بازیگران توانمندی که در بازارهای جهانی فعالند برخوردار شود.
مقصر چنین وضعیتی سیاستهای اقتصادی رانتی است که با حمایت از زیان، بازیگران خوب را از اقتصاد گریزان کرده و بازی را یکطرفه به سود رانتخواران، خاتمه داده است.